امامت چهاردهمین نور الهی
امامت چهاردهمین نور الهی
امامت چهاردهمین نور الهی
نويسنده:زینبخاتون جلالکمالی
حکیمه خاتون علیهاالسلام ، عمه امام حسن عسکری علیهالسلام نقل میکند: وقتی هنگام تولد مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)رسید، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را دیدم رو به قبله به سجده افتاد. سپس دستش را بلند کرد و گفت: «به یکتایی خدا گواهی میدهم و اینکه جدّم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، و پدرم امیرمؤمنان علیهالسلام ، وصی رسول خداست». سپس یک یک امامان را شمرد تا به خود رسید. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از هنگام تولد تا زمانی که پدرش به شهادت رسید، مخفی بود و فقط تعداد خاصی از یاران، او را میدیدند و مسائل خود را از ایشان میپرسیدند. حضرت هنگام رحلت پدر، پنج سال داشت. چنانکه در روایات آمده، محل زندگی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در دوران کودکی همچون محل زندگی حضرت موسی علیهالسلام مخفی بود تا از گزند طاغوتیان محفوظ باشد.
از آنجا که ولادت امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به صورت پنهانی انجام گرفت، بیم آن بود که شیعیان در شناخت آخرین حجت پروردگار به اشتباه و گمراهی گرفتار آیند. امام عسکری علیهالسلام وظیفه داشت فرزند خود را به گروهی از بزرگان شیعه و افراد مورد اعتماد معرفی کند. آنان نیز خبر ولادت او را به دیگر پیروان اهلبیت علیهمالسلام میرساندند تا ضمن معرفی آن بزرگوار، تهدیدی متوجه آخرین سفیر حق نگردد. محمد بن عثمان و چند تن دیگر از بزرگان شیعه نقل میکنند: چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمودند: «پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و از امروز به بعد او را دیگر نخواهید دید».
احمد بن اسحاق، از بزرگان شیعه و یاران امام یازدهم علیهالسلام میگوید: خدمت آن حضرت شرفیاب شدم و میخواستم در مورد امام بعد از او سؤال کنم، ولی پیش از آنکه سخنی بگویم فرمودند: «ای احمد! همانا خدای متعالی از آن زمان که آدم علیهالسلام را آفرید، زمین را از حجت خود خالی نگذاشته است و تا قیامت نیز چنین نخواهد کرد! به واسطه حجت خدا، بلا از اهل زمین برداشته میشود و به [برکت وجود او] باران باریده و بهرههای زمینی بیرون میآید».
احمد بن اسحاق میگوید: روزی نزد حضرت عسکری رفتم و پرسیدم: ای پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ پس آن حضرت به درون خانه رفت و بازگشت در حالی که پسری سه ساله که صورتش همچون ماه تمام میدرخشید بر دوش خویش داشت و فرمودند: «ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعالی و حجتهای او گرامی نبودی، پسرم را به تو نشان نمیدادم. همانا او همنام و همکنیه رسول خدا و کسی است که زمین را از عدل و داد پر میکند». گفتم: سرور من! آیا نشانهای است که قلبم به آن آرام گردد؟ در این هنگام، کودک لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: «من بقیة اللّه در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسحاق! پس از اینکه با چشم خود میبینی در پی نشانه مباش».
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «امامان درهای الهی هستند و مردم به وسیله آنان وارد دین میشوند و اگر آنان نباشند دین شناخته نمیشود». پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز میفرماید: «همچنان که اگر ستارگان نباشند، آسمان نابود میشود، اگر اهلبیت من هم روی زمین نباشند، اهل زمین هلاک میگردند».
نبوت و امامت باید در میان انسانها وجود داشته باشد؛ زیرا انسانی که از جسم و روح تشکیل شده، روح مجردش که همواره در پی حقیقت است، در تشخیص راه دچار مشکل میشود و در این مورد، نیاز به راهنما و امام ضروری است.
امامت، یعنی نایب شدن از پیامبر و پذیرش ریاست بر تمام اشیا و موجودات، با شروطی پدید میآید که نمیتوان آنها را از راه رنج، ریاضت، عبادت و تحصیل در تمام عمر به دست آورد. پس تعیین امامت فقط با خداوند عزوجل است که هر که را خواست تربیت کند، حکمت بیاموزد و قابل ریاست و امامت کند؛ البته در نزد خداوند، انسان کوچک و بزرگ در این مسئله یکسان است. شاهد آن هم، حضرت عیسی علیهالسلام است که در گهواره خلعت نبوت پوشید. نیز خداوند در کودکی به یحیی علیهالسلام وحی فرستاد و در کودکی عقل او را محکم و کامل کرد. مثال دیگر اینکه خداوند متعالی در آیه تطهیر، حسنین علیهماالسلام را از پلیدی و نادانی به دور میداند و این کنایه از ثبوت منصب امامت در ایشان است. بنابراین، مانعی ندارد که امام زمان علیهالسلام در کودکی به امامت رسیده باشد.
غیبت، یکی از سنتهای الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون ادریس، نوح، صالح، یوسف، موسی، سلیمان، دانیال و عیسی علیهمالسلام دیده میشود و هر یک از آن سفیران الهی، به تناسب شرایط، سالهایی را در غیبت به سر بردهاند. امام صادق علیهالسلام دلیل غیبت امام عصر علیهالسلام را خواست خداوند در جاری کردن سنت انبیاء میداند و این نشان میدهد که سخن از غیبت امام مهدی(عج)، سالها پیش از به دنیا آمدن ایشان بوده است. امام صادق علیهالسلام در جایی دیگر، وقتی از علت غیبت میپرسند میفرماید: «غیبت به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم. غیبت سرّی است از اسرار الهی و چون میدانیم که خداوند بزرگ حکیم است، آن را میپذیریم؛ اگر چه علت آن برایمان معلوم نباشد».
غیبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
فشار و شرایط سخت زمان، سبب شد که پس از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام در سال 260 هجری قمری، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)غایب گردد؛ به طوری که حتی شیعیان خاص نیز جز در موارد نادر از دیدار ایشان محروم گشتند. البته در این زمان نیز رابطه امام و امت به کلی قطع نشد، بلکه مردم به وسیله نایبان خاص ایشان، که همگی از بزرگان شیعه و برگزیدگان امام عصر علیهالسلام بودند، با مولای خویش ارتباط داشتند. نتیجه آن شد که در همین دوره، شیعیان به رفت و آمد و ارتباط گستردهتر با عالمان دینی خو گرفتند و دانستند که در شرایط غیبت امام نیز راه شناخت وظایفی دینی به روی آنها بسته نیست. عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری، چهار نمایندهای بودند که از سوی امام عسکری علیهالسلام و امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)انتخاب و به مردم معرفی شدند.
معتضد عباسی سپاهی را از بغداد به سامرا برای دستگیری حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)فرستاد. یکی از مأموران به نام رشیق میگوید: وقتی سپاه معتضد وارد سامرا شد، به طرف سرداب ـ زیرزمینی که مدتی محل زندگی سه امام بزرگوار بود ـ هجوم آوردند. آنها پشت درِ سرداب، صدای تلاوت قرآن را از حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)شنیدند. لشکر پشت در اجتماع کردند و فرماندهشان پیشاپیش آنها ایستاده بود. ناگاه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از راهی که به در سرداب میانجامید آمد و از پیش روی لشکر عبور کرد و از نظرها غایب شد. در این هنگام، فرمانده خطاب به سپاه گفت: وارد سرداب شوید و مهدی را دستگیر کنید! سپاهیان گفتند: مگر ندیدی که او از روبهروی تو عبور کرد. ما گمان کردیم تو او را دیدهای و چون فرمانی ندادی، ما نیز حرکتی از خود نشان ندادیم. بدین ترتیب، امام عصر علیهالسلام با قدرت اعجاز از گزند سپاه معتضد نجات یافت و غایب گردید.
امام جواد علیهالسلام میفرماید: «حضرت مهدی علیهالسلام بعد از اینکه یادش از خاطرهها محو شد و بیشتر معتقدان به امامتش، از اعتقاد خود برگشتند قیام میکند». شیعیان آن حضرت باید در عصر غیبت، اعتقاد به وجود مبارک آن حضرت، تقوا و دینداری را سرلوحه اعمال خود قرار دهند؛ چرا که امام صادق علیهالسلام میفرماید: «صاحب الامر غیبتی خواهد داشت که هر کس در آن دوره بخواهد دیندار بماند، باید سختیهایی را به جان بخرد و دو دستی به دین خود بچسبد».
امام رضا علیهالسلام میفرماید: «بردباری و چشم به راه گشایش بودن چه زیباست». انتظار کشیدن که از وظایف یاوران امام زمان علیهالسلام است، عملی قلبی و درونی است که آثار و برکتهای فراوان بیرونی هم دارد. انسان منتظر، همواره بریده از این عالم طبیعت و دنیا به نظر میرسد؛ یعنی گویا در دنیا به صورت نیمخیز نشسته است تا همین که ندای آسمانی به گوشش رسید، از سر سفره جهان برخیزد و خود را به آقایش برساند. انسان منتظر نشانههایی دارد: پرهیز از گناه، انجام واجبات، داشتن اخلاق الهی و دعوت همیشگی به دین خدا.
انتظار فرج از دیدگاه مقام معظم رهبری
غربت و مظلومیت، رشتهای است پیوسته، از غدیر تا کربلا و از کربلا تا غیبت. آنها که آرزو داشتند در سال دهم هجری، در سایهسار تکدرخت وادی جحفه بودند تا با صاحب غدیر بیعت کنند، امروز باید با حجت معبود، مهدی موعود بیعت کنند و هر چه در توان دارند، از یاری امام زمان خود دریغ ندارند؛ چنان که امام علی علیهالسلام میفرماید: «خوشا به حال کسی که زمان او (حضرت مهدی علیهالسلام ) را درک کند، به دوره او بپیوندد و دوره او را شاهد باشد». نیز ایشان در جایی دیگر میفرماید: «هیچ مردهای باقی نمیماند، مگر اینکه شادی ظهور مهدی علیهالسلام در قبرش به او میرسد و آنها در قبرهایشان با هم دیدار میکنند و یکدیگر را به قیام قائم علیهالسلام بشارت میدهند».
پس کی از روز وصال تو خبر میآید؟
کی شب هجر تو ای دوست به سر میآید؟
هر مسافر به دیار و وطنش باز آمد
کی نگار من غمگین ز سفر میآید؟
آنی از ساحت دل یاد تو بیرون نرود
دائما صورت ماهت به نظر میآید
نغمه مرغ سحر میدهد از صبح خبر
کی پسِ شام فراق تو سحر میآید؟
سدّ لطف تو حفاظت کند از ما ای دوست
هر زمان جانب ما سیل خطر میآید
پس کی ای دوست پس از این همه خوناب جگر
نخل امید من آخر به ثمر میآید؟
ذوالفقار علوی چون که بگیرد در دست
پی آزادی انواع بشر میآید
«ملتجی» منتقم آل محمد، مهدی
پی نابودی هر فتنه و شر میآید
منبع: پایگاه حوزه
از آنجا که ولادت امام دوازدهم(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به صورت پنهانی انجام گرفت، بیم آن بود که شیعیان در شناخت آخرین حجت پروردگار به اشتباه و گمراهی گرفتار آیند. امام عسکری علیهالسلام وظیفه داشت فرزند خود را به گروهی از بزرگان شیعه و افراد مورد اعتماد معرفی کند. آنان نیز خبر ولادت او را به دیگر پیروان اهلبیت علیهمالسلام میرساندند تا ضمن معرفی آن بزرگوار، تهدیدی متوجه آخرین سفیر حق نگردد. محمد بن عثمان و چند تن دیگر از بزرگان شیعه نقل میکنند: چهل نفر از شیعیان نزد امام یازدهم گرد آمدیم. آن حضرت، فرزندش را به ما نشان داد و فرمودند: «پس از من، این امام شما و جانشین من است. از او فرمان برید و بعد از من در دین خود پراکنده نشوید که هلاک خواهید شد و از امروز به بعد او را دیگر نخواهید دید».
احمد بن اسحاق، از بزرگان شیعه و یاران امام یازدهم علیهالسلام میگوید: خدمت آن حضرت شرفیاب شدم و میخواستم در مورد امام بعد از او سؤال کنم، ولی پیش از آنکه سخنی بگویم فرمودند: «ای احمد! همانا خدای متعالی از آن زمان که آدم علیهالسلام را آفرید، زمین را از حجت خود خالی نگذاشته است و تا قیامت نیز چنین نخواهد کرد! به واسطه حجت خدا، بلا از اهل زمین برداشته میشود و به [برکت وجود او] باران باریده و بهرههای زمینی بیرون میآید».
احمد بن اسحاق میگوید: روزی نزد حضرت عسکری رفتم و پرسیدم: ای پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ پس آن حضرت به درون خانه رفت و بازگشت در حالی که پسری سه ساله که صورتش همچون ماه تمام میدرخشید بر دوش خویش داشت و فرمودند: «ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعالی و حجتهای او گرامی نبودی، پسرم را به تو نشان نمیدادم. همانا او همنام و همکنیه رسول خدا و کسی است که زمین را از عدل و داد پر میکند». گفتم: سرور من! آیا نشانهای است که قلبم به آن آرام گردد؟ در این هنگام، کودک لب به سخن گشود و به زبان عربی روان گفت: «من بقیة اللّه در زمین هستم که از دشمنان خدا انتقام خواهم گرفت. ای احمد بن اسحاق! پس از اینکه با چشم خود میبینی در پی نشانه مباش».
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «امامان درهای الهی هستند و مردم به وسیله آنان وارد دین میشوند و اگر آنان نباشند دین شناخته نمیشود». پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز میفرماید: «همچنان که اگر ستارگان نباشند، آسمان نابود میشود، اگر اهلبیت من هم روی زمین نباشند، اهل زمین هلاک میگردند».
نبوت و امامت باید در میان انسانها وجود داشته باشد؛ زیرا انسانی که از جسم و روح تشکیل شده، روح مجردش که همواره در پی حقیقت است، در تشخیص راه دچار مشکل میشود و در این مورد، نیاز به راهنما و امام ضروری است.
امامت، یعنی نایب شدن از پیامبر و پذیرش ریاست بر تمام اشیا و موجودات، با شروطی پدید میآید که نمیتوان آنها را از راه رنج، ریاضت، عبادت و تحصیل در تمام عمر به دست آورد. پس تعیین امامت فقط با خداوند عزوجل است که هر که را خواست تربیت کند، حکمت بیاموزد و قابل ریاست و امامت کند؛ البته در نزد خداوند، انسان کوچک و بزرگ در این مسئله یکسان است. شاهد آن هم، حضرت عیسی علیهالسلام است که در گهواره خلعت نبوت پوشید. نیز خداوند در کودکی به یحیی علیهالسلام وحی فرستاد و در کودکی عقل او را محکم و کامل کرد. مثال دیگر اینکه خداوند متعالی در آیه تطهیر، حسنین علیهماالسلام را از پلیدی و نادانی به دور میداند و این کنایه از ثبوت منصب امامت در ایشان است. بنابراین، مانعی ندارد که امام زمان علیهالسلام در کودکی به امامت رسیده باشد.
غیبت، یکی از سنتهای الهی است که در زندگی پیامبرانی همچون ادریس، نوح، صالح، یوسف، موسی، سلیمان، دانیال و عیسی علیهمالسلام دیده میشود و هر یک از آن سفیران الهی، به تناسب شرایط، سالهایی را در غیبت به سر بردهاند. امام صادق علیهالسلام دلیل غیبت امام عصر علیهالسلام را خواست خداوند در جاری کردن سنت انبیاء میداند و این نشان میدهد که سخن از غیبت امام مهدی(عج)، سالها پیش از به دنیا آمدن ایشان بوده است. امام صادق علیهالسلام در جایی دیگر، وقتی از علت غیبت میپرسند میفرماید: «غیبت به سبب امری است که اجازه نداریم آن را برای شما بیان کنیم. غیبت سرّی است از اسرار الهی و چون میدانیم که خداوند بزرگ حکیم است، آن را میپذیریم؛ اگر چه علت آن برایمان معلوم نباشد».
غیبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
فشار و شرایط سخت زمان، سبب شد که پس از شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام در سال 260 هجری قمری، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)غایب گردد؛ به طوری که حتی شیعیان خاص نیز جز در موارد نادر از دیدار ایشان محروم گشتند. البته در این زمان نیز رابطه امام و امت به کلی قطع نشد، بلکه مردم به وسیله نایبان خاص ایشان، که همگی از بزرگان شیعه و برگزیدگان امام عصر علیهالسلام بودند، با مولای خویش ارتباط داشتند. نتیجه آن شد که در همین دوره، شیعیان به رفت و آمد و ارتباط گستردهتر با عالمان دینی خو گرفتند و دانستند که در شرایط غیبت امام نیز راه شناخت وظایفی دینی به روی آنها بسته نیست. عثمان بن سعید عمری، محمد بن عثمان عمری، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری، چهار نمایندهای بودند که از سوی امام عسکری علیهالسلام و امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)انتخاب و به مردم معرفی شدند.
معتضد عباسی سپاهی را از بغداد به سامرا برای دستگیری حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)فرستاد. یکی از مأموران به نام رشیق میگوید: وقتی سپاه معتضد وارد سامرا شد، به طرف سرداب ـ زیرزمینی که مدتی محل زندگی سه امام بزرگوار بود ـ هجوم آوردند. آنها پشت درِ سرداب، صدای تلاوت قرآن را از حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)شنیدند. لشکر پشت در اجتماع کردند و فرماندهشان پیشاپیش آنها ایستاده بود. ناگاه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)از راهی که به در سرداب میانجامید آمد و از پیش روی لشکر عبور کرد و از نظرها غایب شد. در این هنگام، فرمانده خطاب به سپاه گفت: وارد سرداب شوید و مهدی را دستگیر کنید! سپاهیان گفتند: مگر ندیدی که او از روبهروی تو عبور کرد. ما گمان کردیم تو او را دیدهای و چون فرمانی ندادی، ما نیز حرکتی از خود نشان ندادیم. بدین ترتیب، امام عصر علیهالسلام با قدرت اعجاز از گزند سپاه معتضد نجات یافت و غایب گردید.
امام جواد علیهالسلام میفرماید: «حضرت مهدی علیهالسلام بعد از اینکه یادش از خاطرهها محو شد و بیشتر معتقدان به امامتش، از اعتقاد خود برگشتند قیام میکند». شیعیان آن حضرت باید در عصر غیبت، اعتقاد به وجود مبارک آن حضرت، تقوا و دینداری را سرلوحه اعمال خود قرار دهند؛ چرا که امام صادق علیهالسلام میفرماید: «صاحب الامر غیبتی خواهد داشت که هر کس در آن دوره بخواهد دیندار بماند، باید سختیهایی را به جان بخرد و دو دستی به دین خود بچسبد».
امام رضا علیهالسلام میفرماید: «بردباری و چشم به راه گشایش بودن چه زیباست». انتظار کشیدن که از وظایف یاوران امام زمان علیهالسلام است، عملی قلبی و درونی است که آثار و برکتهای فراوان بیرونی هم دارد. انسان منتظر، همواره بریده از این عالم طبیعت و دنیا به نظر میرسد؛ یعنی گویا در دنیا به صورت نیمخیز نشسته است تا همین که ندای آسمانی به گوشش رسید، از سر سفره جهان برخیزد و خود را به آقایش برساند. انسان منتظر نشانههایی دارد: پرهیز از گناه، انجام واجبات، داشتن اخلاق الهی و دعوت همیشگی به دین خدا.
انتظار فرج از دیدگاه مقام معظم رهبری
غربت و مظلومیت، رشتهای است پیوسته، از غدیر تا کربلا و از کربلا تا غیبت. آنها که آرزو داشتند در سال دهم هجری، در سایهسار تکدرخت وادی جحفه بودند تا با صاحب غدیر بیعت کنند، امروز باید با حجت معبود، مهدی موعود بیعت کنند و هر چه در توان دارند، از یاری امام زمان خود دریغ ندارند؛ چنان که امام علی علیهالسلام میفرماید: «خوشا به حال کسی که زمان او (حضرت مهدی علیهالسلام ) را درک کند، به دوره او بپیوندد و دوره او را شاهد باشد». نیز ایشان در جایی دیگر میفرماید: «هیچ مردهای باقی نمیماند، مگر اینکه شادی ظهور مهدی علیهالسلام در قبرش به او میرسد و آنها در قبرهایشان با هم دیدار میکنند و یکدیگر را به قیام قائم علیهالسلام بشارت میدهند».
پس کی از روز وصال تو خبر میآید؟
کی شب هجر تو ای دوست به سر میآید؟
هر مسافر به دیار و وطنش باز آمد
کی نگار من غمگین ز سفر میآید؟
آنی از ساحت دل یاد تو بیرون نرود
دائما صورت ماهت به نظر میآید
نغمه مرغ سحر میدهد از صبح خبر
کی پسِ شام فراق تو سحر میآید؟
سدّ لطف تو حفاظت کند از ما ای دوست
هر زمان جانب ما سیل خطر میآید
پس کی ای دوست پس از این همه خوناب جگر
نخل امید من آخر به ثمر میآید؟
ذوالفقار علوی چون که بگیرد در دست
پی آزادی انواع بشر میآید
«ملتجی» منتقم آل محمد، مهدی
پی نابودی هر فتنه و شر میآید
منبع: پایگاه حوزه
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}